مصطفی :: شنبه 87/1/24 ساعت 10:34 صبح
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم . از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم. تقصیر کسی نیست که این گونه غربیم. شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم
نوشته های دیگران()
مصطفی :: شنبه 86/12/18 ساعت 9:41 عصر
فعل رفتنو صرف کن:رفتم/رفتی/رفت .ساکت شدم خندیدم ولی خندم
تلخ شد/استاد داد زد خب بعد؟ گفتم رفت رفت رفت رفتو دلم
شکست /غم رو دلم نشست .
دوستان[6] . عشق ..../..[4] . کلمات دوستان...[3] . غصه ها[2] . خنده ها[2] . الهه عشق .
0001
یــــاهـو